از القاب حضرت مهدى ارواحنا له الفداء شمرده شده و خروج آن از علائم آخر الزمان است.
امير المومنين علیه السلام فرمود: آگاه باشيد! قسم به خداوند كه دابة الارض ، انسان است [14]اين واژه، متخذ از آيه و اذا وقع القول عليهم اخرجنا لهم دابة من الارض [15] مي باشد. اين آيه و سه آيه بعد از آن، از واقعه هولناكى كه در آينده به وقوع مي پيوندد خبر مي دهند. معنى ظاهر آيه اين است: هنگامي كه مردم مستوجب عذاب شدند و دوران مهلت پايان پذيرفت( جانورى ) جنبنده اي را از زمين بيرون مي آوريم كه با آن ها سخن مي گويد كه مردم به آيات ما يقين نمي آورند مشهور ميان شراح حديث و اغلب مفسران، اين است كه دابة الارض از علامات قيامت است، يا نخستين علامت است كه كوه صفا منشق مي شود در اخبار شيعه، مكرر آمده كه دابة الارض از نشانه هاى قيامت است و امير المومنين على علیه السلام است در بيشتر كتب حديث اهل سنت آمده كه دابة الارض، همان صاحب عصا و ميسم آلت نشانگذار است. منظور از عصا، عصاى حضرت موسى علیه السلام است كه در دست آن حضرت خواهد بود، و ميسم به معناى چيزى است كه به وسيله آن بر پيشانى چارپايان داغ مي زنند و نشان دار مي كنند، چنان كه در آخرت، امير مؤمنان قسيم الجنة و النار هستند، در رجعت نيز دوست و دشمن را از يكديگر جدا مي كنند و بر روى بينى دشمنان مهر باطله مي زنند. [16]در حديثى آمده كه در روز سوم ورود حضرت مهدى ارواحنا له الفداء به بيت المقدس، دابة الارض خارج مي شود. [17]
از نظر روايات اهلبيت عصمت و طهارت هيچ ترديدى نيست كه منظور از دابة الارض رجعت وجود مقدس حضرت على بن ابى طالب علیه السلام مي باشد كه احاديث فراوانى در اين زمينه به دست ما رسيده است كه به برخى از آن ها اشاره مي كنيم: امام باقر علیه السلام از حضرت على نقل مي كنند كه فرمود: من تقسيم كننده بهشت و دوزخم، كسى وارد آن ها نمي شود جز بر اساس تقسيم من. من فاروق اکبرم. من پيشواى آيندگانم. من گزارشگر گذشتگانم. جز رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم كسى بر من پيشى نمي گيرد .او و من در يك صراط مستقيم، جز اينكه اين صراط به نام اوست. به من شش فضيلت داده شد:
1. علم منايا و بلايا و وصايا به من داده شد.
2. سخن فصل جدا كننده حق و باطل به من عطا شد.
3. من صاحب رجعت ها هستم.
4. فرمانروائى كل به من عطا شده.
5. من صاحب عصا و ميسم هستم.
6. من دابة الارض هستم كه با مردم سخن خواهم گفت [18]
امام صادق علیه السلام مي فرمايد: روزى رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم وارد مسجد شدند و مشاهده كردند كه امير مؤمنان علیه السلام شن هاى مسجد را زير سرش بالش كرده و خوابيده است. با پاى مباركشان او را حركت دادند و فرمودند: اى دابة الارض برخيز. يكى از اصحاب گفت: اى رسول گرامي آيا ما همديگر را با اين نام بخوانيم فرمود: نه، به خدا سوگند كه اين نام به او اختصاص دارد. او همان دابة الارض است كه خداى تبارك و تعالى در كتابش فرموده: چون سخن بر آن ها فرود آيد جنبنده اى را از زمين بيرون مي آوريم و براى مردم سخن مي گويد كه مردم به آيات ما باور نمي كردند. سپس خطاب به على علیه السلام فرمود اى علي چون آخر الزمان فرا رسد خداوند تو را در زيباترين صورتى ظاهر مي سازد و در دست تو ميسمي آهنى هست كه دشمنانت را با آن علامت مي گذارى[19]
رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم در وصف دابة الارض فرمود: تيز پائى به او نمي رسد، فرار كننده اى از او فوت نمي شود. مؤمن را نشان مؤمن، و كافر را نشان كافر مي زند. عصاى حضرت موسى و انگشتر حضرت سليمان با اوست. [20]
امام صادق علیه السلام از رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل مي كند كه در شب معراج گفته شد: اى محمد! على اول است، زيرا او نخستين امامي است كه پيمان مرا پذيرفته است على آخر است، زيرا او آخرين امامي است كه روحش را قبض مي كنم. او همان دابة است كه با مردم سخن مي گويد[21] رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم در ضمن حديث مفضلى مي فرمايد كه دابة الارض سه بار ظاهر مي شود.
و هر سه را بيان مي فرمايد از محضر امير مؤمنان در مورد "دابة الارض " پرسيدند، فرمود به خدا سوگند، آن جنبنده اي نيست كه دم داشته باشد، بلكه جنبنده اى است كه ريش دارد. [22]
امير مؤمنان در ضمن خطبه مفصلى كه در مورد "دجال" ايراد فرموده است، بعد از شرح كشته شدن دجال مي فرمايد پس از آن طامه كبرى است اصحاب پرسيدند: "طامه كبرى " چيست؟ فرمود" "خروج دابة الارض است كه در نزديكى صفا ظاهر مي شود انگشتر حضرت سليمان وعصاى حضرت موسي در دست اوست... هنگامي كه سرمي را بلند مي كند همه كسانى كه در ميان مشرق و مغرب هستند به قدرت الهى او را مي بينند. و آن پس از طلوع خورشيد از مغرب است كه در آن هنگام درِ توبه بسته مي شود[23]
از بررسى روايات اهل سنت استفاده مي شود كه از نظر آن ها نيز، روايات بسيار مشابه روايات شيعه است، جز اين كه به رجعت و به نام مقدس حضرت على علیه السلام تصريح نكرده اند، ولى غالب نشانه ها يكى است. اينك فهرست نشانه ها يکي كه در احاديث اهل سنت در مورد "دابة الارض " آمده است:
براى دابة الارض سه خروج است [24] اولين نشانه، طلوع خورشيد از مغرب است و خروج دابةالارض [25]خروج دابة الارض از مسجد الحرام است. [26] خروج دابة الارض از نزديكى صفا است. [27] انگشتر حضرت سليمان و عصاى حضرت موسى در دست اوست [28]. سه بار بانگ برمي آورد و همه مردم مشرق و مغرب آن را مي شنوند. [29] چون دابة الارض خارج شد در توبه بسته مي شود. [30] دابة الارض مؤمن وكافر را نشان مي گذارد كه براى همه شناخته مي شوند. [31]طلوع خورشيد از مغرب ملازم خروج دابة الارض است، هركدام از آن دو جلوتر واقع شود، آن ديگرى به دنبال آن واقع مي شود.
خروج دابة الارض يكى از اشراط ساعة دهگانه اى است كه بيش از قيامت بدون ترديد تحفق خواهند يافت.
از بررسى احاديث، به اين نتيجه مي رسيم كه روايات اهل سنت در مورد دابة الارض دقيقا با روايات شيعه منطبق است جز اين كه تصريح نكرده اند كه منظور از آن مولاى متقيان امير مؤمنان علیه السلام مي باشد. [32]
-------------------------------------------------------
14.نجم الثاقب باب دوم.
[15] سوره نمل 82.
[16] بحار الانوار ج 53 ص 127.
[17] بحار الانوار ج 52 ص 275 ؛ الزام الناصب ص 177 و 180.
[18] تفسير برهان ج 3، ص 209 نور الثقلين ج 4 ص 97 تفسيرصافى ج 4 ص 75.
[19] بحارالانوار ج 39 ص 243 تفسيرقمي ص 479 ثفسبر صافي ج 4 ص 674 نورالثقلين ج 4 ص 98، نفسير برهان ج 3 ص 209.
[20] بحار الا نوار ج6 ص 0 30 جمع البيان، ج 7 ص 234 نورالثقلين ج 4 ص 98 تفسير صافي ج 4 ص 75.
[21] بحار الانوار ج 40 ص 38 و بصائر الدرجات ص 150.
[22] نورالثقلين ج 4 ص 99 مجمع البيان ج 7 ص 234 و بحار الانوار ج 6 ص 300.
[23] تفسير تبيان ج 8 ص 119 و نور الثقلين ج 4 ص 98.
[24] بحار الانوار ج 52 ص 194 ؛ تفسير صافي ج 4 ص 75 و کمال الدين ج 2 ص 527.
[25] تفسيركشاف ج 3 ص 374عقدالدرر313 و تفسيرالدرر المنثور ج5 ص 116.
[26] عقد الدرر ص 313 و سنن ابن ماجه ج 2 ص 1353.
[27] مستدرک حاکم ج 4 ص 484 عقد الدرر ص 314 و کشاف ج 3 ص 384.
[28] الدر المنثور ج 5 ص 115 عقد الدرر ص 315 و کشاف ج 3 ص 384.
[29] کشاف ج 5 ص 384؛ الدر المنثور ج 5 ص 116 عقد الدرر ص 316 و سنن ترمذي ج 5 ص 340.
[30] عقد الدرر ص 315 و الدر المنثور چ 5 ص 117.
[31] عقد الدرر ص 318 ؛ تفسير کشاف ج 3 ص 384 و الدرر المنثور ج 5 ص 116.
[32] رجعت محمد خادمي شيرازى ص 65.
montazar.net
حمزه محمودی